جدول جو
جدول جو

معنی جی جیک - جستجوی لغت در جدول جو

جی جیک
جوجه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جیرجیر
تصویر جیرجیر
صدای سوسک، جیرجیرک، موش و امثال آن، صدای زیر و نازک مانند صدای دری که روغن کاری نشده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سی یک
تصویر سی یک
یک جزء از سی جزء چیزی، یک سی ام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیرجیرک
تصویر جیرجیرک
زنجره، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، سیرسیرک، جرواسک، چزد، جزد، زانه، زلّه
فرهنگ فارسی عمید
(یَک)
نی نی خرد. (یادداشت مؤلف). نی نی کوچک. (فرهنگ فارسی معین). تصغیر نی نی به معنی بچۀ کوچک است، مثلاً وقتی بخواهند بگویندکسی به حد رشد رسیده و باید عاقل و بالغ باشد گویند ’فلان کس (خاصه اگر زن باشد) دیگر نی نیک که نیست یا تو نی نیک نیستی که این اداها را از خودت درمی آوری’. (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یَ جی)
دهی از دهستان حومه بخش شاهپور شهرستان خوی. واقع در پنجهزار و پانصد گزی خاور شاهپور و دو هزار و پانصد گزی شمال شوسۀ شاهپور به ارومیه. جلگه، معتدل، مالاریائی، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه زولا، محصول آنجا غلات و حبوبات - شغل اهالی آن زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم و لباس بافی است. راه آن ارابه روست و تابستان از راه ارابه رو شاهپورمیتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
دهی جزء دهستان سهرورد بخش قیدار شهرستان زنجان با 896 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و زه آب و رود خانه محلی. محصول آن غلات و بنشن و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قَ یَ چَ مَ)
ده کوچکی از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سی یک
تصویر سی یک
یک سی ام یک جزو از سی جزو چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیک جیک
تصویر جیک جیک
آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود کلام غیر فصیح
فرهنگ لغت هوشیار
حشره ای از راسته راست بالان که همه چیز خوار است و اکثر بمناسبت زندگی بحالت انزوا بالهایش را از دست داده. این حشره در زیر زمینها و باغها و مزارع فراوان است. الی ورجه. جیک صرار
فرهنگ لغت هوشیار
نی نی کوچک (نی نی)، توضیح وقتی بخواهند بگویند کسی بحد رشد رسیده و باید عاقل و بالغ باشد گویند: (فلان کس (خاصه اگر زن باشد) دیگر نی نیک که نیست یا یاتونی نیک نیستی که این اداها را از خودت در می آوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیرجیرک
تصویر جیرجیرک
((رَ))
حشره ای شبیه ملخ اما کوچکتر از آن که صدای بلندی دارد و در اواخر خرداد و اوایل تیر شروع به خواندن می کند، جراسک، چزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیرجیر
تصویر جیرجیر
صدای بعضی پرندگان و حشرات مانند گنجشک و سوسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیک جیک
تصویر جیک جیک
آواز مرغان، سخنی که فهمیده نشود، کلام غیرفصیح
فرهنگ فارسی معین
از توابع بنافت ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
جهیزیه ی عروس
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک قله، نوک ساختمان، نوک هر چیز بلند
فرهنگ گویش مازندرانی
منگوله های دو سر قالی، قالیچه و شال گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نیش گراز
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی پرنده که در میانکاله یافت می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای جیرجیرک، صدای پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک درخت، جیرجیرک
فرهنگ گویش مازندرانی
سوختگی شدید، سوختگی همراه با مچاله شدن، سوخته و جزغاله
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش زغال گداخته
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی برای رام کردن مرغ و ماکیان، طلب شیرمادر از سوی زبان
فرهنگ گویش مازندرانی
از اصوات، صدای جوجه ی پرندگان، ساکت، آرام، صدای مبهم
فرهنگ گویش مازندرانی